حر
داستان حر بن یزید
حر:
حر پسر یزید از قبیله ی بنی ریاح سباز عبید الله ابن زیاد و والی کوفه که به دستور یزید ابن معاویه برای جنگ با حسین ابن علی علیه السلام به کربلا امده بود او با اینکه می دانست یزید مردی فاسق است بدون میل باطنی و به خاطر حفظ جان پدر و خانواده اش در رجب سال 56 ه با یزید بیعت کرد و بعد از به خلافت رسیدن یزید سرهنگی هزار سرباز را به حر پاداش داد ولی وی اصلا از این سمت راضی نبود زیرا به خاطر این پاداش باید دست به جنگ با حسین ابن علی علیه السلام الوده می کرد ولی این را تا روز نهم محرم که در کربلا بود نمی دانست ولی پس از متوجه شدن این موضوع باید بین خانواده و حسین علیه السلام یکی را انتخاب می کرد زیرا اگر قرار بود فرار کند و به لشکر حسین می پیوست عبیدالله خانواده اش را نابود می کرد اما او نمی توانست با حسین علیه السلام بجنگد و خون حقیقت را بریزد به همین جهت به همراه پسرش به لشکر حسین علیه السلام پیوست . و در روز دهم محرم وقتی قیس شروع به رجز خوانی کرد و حریف طلبید علی پسر حر برای جنگ رفت و مجروح شد و حر به میدان رفت و پسرش را به خیمه اورد و با اینکه میدانست پسرش در بالین شهادت خوابیده او را به جوانان سپرد و به میدان رفت و با قیس و تعدادی از سربازان جنگید و بعد از زخمی کردن تعدادی از انها هنگامی که امام حسین علیه السلام در واپسین لحظات عمرش با ایشان صحبت می کردند به شهادت رسیدند.
انکس که از مال دنیا می گذرد وارسته است . انکس که هم از مال دنیا و هم از جان میگذرد فداکار است و سزاوار احترام ولی انکس که برای ایده ی درست خود هم از مال خود بگذدر و هم از جان خود و هم نور چشم و خاندان خود را فدا نماید شایسته ی دوست داشتن و ستایش است .حر هم نامش ازاد بود هم خودش........